معلمان آگاه ، شاگردان توانا تربیت می کنند
از دکتر داریوش دهقان
ﺁﮔﺎهﻲ داﺷﺘﻦ ازهدف ﻧﻬﺎﻳﻲ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻳﻜﻲ از وﻇﺎﻳﻒ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻣﺮﺑﻴﺎن ﺁﻣﻮزش و ﭘﺮورش وﻣﺴﺌﻮﻻن و ﻳﻜﻲ
ازﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﺷﻬﺮوﻧﺪان ﺑﻠﻮغ ﻳﺎﻓﺘﻪ هرﺟﺎﻣﻌﻪ اي ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺴﺌﻮﻻن و ﻣﺮﺑﻴﺎن ﺳﺎزﻣﺎن
ﺁﻣﻮزش و ﭘﺮورش ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ که ﺗﻼش و ﺁﻣﻮزش هاي ﻓﺮدي، ﮔﺮوهی و همه ﺟﺎﻧﺒﻪ ﺁﻧﻬﺎ
ﭼﻪ وﻳﮋﮔﻲ هاﻳﻲ را درداﻧﺶ ﺁﻣﻮزﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻲ ﺁورد. ازاین متخصصان آموزشی اﻧﺘﻈﺎر ﻣﻲ رود که آموزش، ﺑﻴﻨﺶ، ﺷﺠﺎﻋﺖ، اﻧﻌﻄﺎف ﭘﺬﻳﺮي و ﻗﺪرت ﺗﻄﺒﻴﻖ کاﻓﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎ اﮔﺮ ﺣﺎﺻﻠﻲ را که دراﺟﺘﻤﺎع ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻨﺪ دﻟﺨﻮاﻩ ﻧﺒﻮد، ﻃﺮﺣﻲ ﻧﻮ دراﻧﺪازﻧﺪ. نیاز به آن ﺁﮔﺎهی و ﺣﻔﻆ اﻳﻦ ﺑﺎ ﺧﺒﺮي سبب می شود که مربیان وﻣﺴﺌﻮﻻن هوﺷﻤﻨﺪ وﺁﻳﻨﺪﻩ ﻧﮕﺮ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﭘﺮﺳﺶ هاﻳﻲ ﭼﻮن ﭘﺮﺳﺶ هاي زﻳﺮ را از ﺧﻮد ﺷﺎن بپرﺳﻨد :
ﭼﺮا ﺑﻪ داﻧﺶ ﺁﻣﻮزان ﻳﺎد ﻣﻲ دهیم ؟
کﺪام ﻣﻬﺎرت ﻣﻬﺎرتِ ﻣﻘﺪم اﺳﺖ؟
کوﺷﺶ های ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ کجا ﺑﻴﺎﻧﺠﺎﻣﺪ؟
ﺗﻼﺷﻬﺎي ﺁﻣﻮزﺷﻲ ﭼﻪ وﻗﺖ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ؟
ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻣﺮوز و ﻓﺮدا از ﺳﺎرا و دارا ﭼﻪ اﻧﺘﻈﺎراﺗﻲ دارد؟
ﺁﻳﺎ اﮔﺮ ﺳﺎرا و ﻳﺎ دارا ﺑﻌﻀﻲ از درس ها را ﺧﻮب ﻧﺨﻮاﻧﻨﺪ ﺣﺘﻤﺎ ﺷﻜﺴﺖ ﻣﻲ ﺧﻮرﻧﺪ؟
هدف از اﻧﺘﻘﺎل ﺗﺨﺼﺺ هاﻳﻲ که ﺑﻪ ﻳﺎدﮔﻴﺮﻧﺪﮔﺎن ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻣﻲ کنیم ﭼﻴﺴﺖ؟
ﭼﻪ ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﻲ را ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮاي ﭘﻴﺮوزي دارا و ﺳﺎرا در زندگی اﻳﺠﺎد کرد؟
ﭼﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ هاﻳﻲ ﺑﺎﻳﺪ در ﺳﺎرا و دارا ﺑﺒﻴﻴﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﺪاﻧﻴﻢ که در ﻣﺴﻴﺮ ﭘﻴﺮوزي ﮔﺎم ﺑﺮ ﻣﻲ دارﻧﺪ؟
کار ﮔﺮوهی ﻣﺎ وﻣﺴﺌﻮﻻن ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺳﺎراها و داراهاﯼ ﭘﻴﺮوزﺗﺮي را ﺑﭙﺮورد؟
ﺗﻼش هاي ﺁﻣﻮزﺷﻲ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﻮدﻣﺎن و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﭼﻪ اﺛﺮي ﺧﻮاهد داﺷﺖ؟
ﺁﻳﻨﺪﮔﺎن درﻣﻮرد ﻧﻘﺶ و ﺗﻼش ﻣﺎ ﭼﻪ ﻗﻀﺎوﺗﻲ ﺧﻮاهند کرد؟
ﺁﮔﺎهی از ﭘﺎﺳﺦ اﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﭘﺮﺳﺶ ها که ﻣﻲ ﺑﺎﻳﺴﺖ در ﺟﺮﻳﺎن ﺁﻣﻮزش هاي ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﻲ اﻳﺠﺎد ﺷﻮد و
درﺣﻴﻦ ﺁﻣﻮزﺷﻬﺎي ﺿﻤﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﮔﺮدد، ﻗﺴﻤﺖ اﻋﻈﻤﻲ از داﻧﺶ اﺳﺎﺳﻲ و ﻋﻤﻮﻣﻲ هر ﻣﺴﺌﻮل
و ﻣﺮﺑﻲ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮔﺮاي ﻣﻮﻓﻘﻲ را ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲ دهد. ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ اﻳﻦ ﭘﺮﺳﺶ ها ﺗﺼﻮﻳﺮ روﺷﻨﻲ ازدارا و ﺳﺎراي
ﭘﻴﺮوزﺗﺮ ﺑﺪﺳﺖ اﻳﺸﺎن ﻣﻲ دهد وﻣﺴﺌﻮل و ﻣﺮﺑﻲ را ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻲ ﺳﺎزد که ﺳﻬﻢ و ﻧﻘﺶ کاریکﻪ اﻧﺠﺎم
ﻣﻲ دهند و ﻣﻮﺿﻮﻋﻲ که ﺗﺪرﻳﺲ ﻣﻲ کنند، ﺻﺮﻓﻨﻈﺮازاﻳﻨﻜﻪ کار ﻳﺎﻣﻮﺿﻮعﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ، در اﻳﺠﺎد اﻳﻦ ﺗﺼﻮﻳﺮ
کلی ﭼﻴﺴﺖ. در ﻣﻲ ﻳﺎﺑﻨﺪ که ﺳﻌﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻪ ﺧﻂ و ﻓﺮﻣﻲ در اﻳﻦ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺑﻮﺟﻮد ﻣﻲ ﺁورد و ﺗﺎکیدها و
ارزﺷﻴﺎﺑﻲ هاﻳﺸﺎن ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮ ﭼﻪ اﺳﺎﺳﻲ ﺑﻮدﻩ و ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ. اهمییت اﻳﻦ ﺗﺼﻮﻳﺮ را ﻣﻲ ﺗﻮان در ﻓﻘﺪاﻧﺶ
ﺟﺴﺘﺠﻮ آﺮد. ﻓﻘﺪان ﺁن ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺴﺌﻮﻻن وﻣﺮﺑﻴﺎن را ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ کارگرانی کندکه در ﺧﻂ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺗﻮﻟﻴﺪ
کارهایی اﻧﺠﺎم ﻣﻲ دهند وﻟﻲ از ﺣﺎﺻﻞ کلی و نهایی ﻋﻤﻞ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻲ ﺧﺒﺮﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ واﻟﺒﺘﻪ اﻳﻦ ﺑﻲ ﺧﺒﺮي را هیچ ﻓﺮد ﻣﺘﻔﻜﺮي ﻧﻤﻲ ﭘﺬﻳﺮد.
ﺑﺮاﻳﻦ اﺳﺎس ﯾﮑﯽ از رﺳﺎﻟﺖ هاي ﻣﺴﺌﻮﻻن و ﻣﺮﺑﻴﺎن ﺳﺎزﻣﺎن ﺁﻣﻮزش وﭘﺮورش اﯾﻨﺴﺖ که ﺑﺎ ﺑﻜﺎرﮔﻴﺮي
روش های ﻣﺨﺘﻠﻒ و اﺳﺘﻔﺎدﻩ از ﺗﺠﺮﺑﻪ و ﺑﻴﻨﺶ و ﺗﺨﺼﺺ ﺟﻤﻌﻲ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶ هاﻳﻲ ﭼﻮن ﭘﺮﺳﺶ هاي ذکرﺷﺪﻩ ﺟﻮاب دهند. از ﺁﻣﻮزش هاي ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﻲ و ﺿﻤﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺳﻮد ﺟﺴﺘﻪ و ﭼﻨﺎن در رﺳﻢ اﻳﻦ
ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺑﻜﻮﺷﻨﺪ و ﺑﺮﺁن ﺗﺎکید کنندکه درهمه ﺣﺎل ﺁن را ﺑﻪ روﺷﻨﻲ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ و ﻃﺒﻖ ﺁن ﺑﻪ ﺗﻼﺷﻬﺎ و ﺁﻣﻮزش های
ﺧﻮد ﺑﭙﺮدازﻧﺪ. اﮔﺮاﻳﺸﺎن ﻧﻴﺰ ﭼﻮن ﻧﮕﺎرﻧﺪﻩ ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﺑﺎﺷﻨﺪ که ﺁﻣﻮزش و ﭘﺮورش اﻣﺮوز ﻣﺎ ﻧﻴﺎز به نگاهی
دوﺑﺎرﻩ دارد، ﺑﺎﻳﺪ در ﺻﺪد رﺳﻢ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺗﺎزﻩ اي ﺑﺮﺁﻳﻨﺪ . ﺷﻚ ﻧﻴﺴﺖ که اﻳﺠﺎد ﭼﻨﻴﻦ ﺗﺼﻮﻳﺮي نیاز به تحقیقی
وﺳﻴﻊ، ﺗﺠﺮﺑﻪ اي ﻓﺮاوان و ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻋﻤﻴﻖ از ﺟﻬﺎن اﻣﺮوز دارد. ﺁﻧﭽﻪ دراﻳﻨﺠﺎ ﺁوردﻩ ﻣﻲ شود تنها جرقه
اﻳﺴﺖ که اﻣﻴﺪ ﻣﻲ رود ﻣﻮﺟﺐ اﻧﮕﻴﺰش همکاری ﻣﺴﺌﻮﻻن وﻣﺮﺑﻴﺎن و ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮان دﻳﮕﺮ شده و به چشمه
ﻧﻮري ﻓﺮاﮔﻴﺮ ﺑﺪل ﺷﻮد.
برای ﺷﺮوع ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ ﺷﻮد که ﺗﺼﻮﻳﺮ اﻧﺴﺎن ﭘﻴﺮوزﺗﺮ را ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت و تجرﺑﻴﺎت ﻋﻤﻠﻲ و ﺑﺮرﺳﻲ زﻧﺪﮔﻲ اﻧﺴﺎﻧﻬﺎي ﻣﻮﻓﻖ رﺳﻢ کنند و اﻟﮕﻮ ﻗﺮار دهند. ﻣﻲ ﺑﺎﻳﺴﺖ ﺑﺮاي ﻟﺤﻈﻪ اي ﺁداب و
رﺳﻮﻣﺎت ﻗﻮﻣﻲ، ﺳﻴﺎﺳﺘﻬﺎي دوﻟﺘﻲ و ﺗﻌﻠﻘﺎت ﻣﺬهبی را کنار ﮔﺬارد و ﺗﺼﻮﻳﺮي ﺳﺎدﻩ و ﺧﺎﻟﻲ از ﺁن
ﺗﻌﻠﻘﺎت از اﻧﺴﺎن ﭘﻴﺮوزﺗﺮ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻳﺎ از ﺳﺎرا و داراي ﻣﻄﻠﻮب ﺑﺪﺳﺖ ﺁورد. اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺳﺎدﻩ و دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻨﻲ،
ﻧﻪ ﻣﻮﺟﻮدي ﺧﻴﺎﻟﻲ و دور از دﺳﺘﺮس . ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ داﺷﺘﻦ اﻳﻦ ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﻲ ﺗﻮان در ﻳﻚ ﺟﻤﻠﻪ ﮔﻔﺖ که:
اﻧﺴﺎن ﭘﻴﺮوزاﻧﺴﺎن ﺳﻼﻣﺘﻲ اﺳﺖ که ﺑﺮاي ﺧﻮد و دﻳﮕﺮان ﻣﻔﻴﺪ ﺑﻮدﻩ و ﭘیشرفت ﮔﺮا ﺑﺎﺷﺪ. اﮔﺮ ﻣﺴﺌﻮﻻن و ﻣﺠﺮﻳﺎن اﻳﻦ تعریف ﺳﺎدﻩ را ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ ﺧﻮاهند ﭘﺮﺳﻴﺪ وﻳﮋﮔﻲ هﺎي ﺟﺰﻳﻲ ﺗﺮ اﻳﻦ اﻧﺴﺎن ﭘﻴﺮوزرا ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲ ﺗﻮان ﭘﻴﺪا کرد. ﭘﺎﺳﺦ اﻳﻨﺴﺖ که ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮدﺗﺎن ﻣﺮاﺟﻌﻪ کنید. زﻧﺪﮔﻲ ﻋﻤﻠﻲ و واﻗﻌﻲ ﺧﻮدﺗﺎن و ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ را که در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ اﻧﺪ ﻣﻮرد ﻣﺸﺎهده، ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ و
ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﺠﺪد ﻗﺮار دهید. ﺑﺮاي ﻳﺎﻓﺘﻦ وﻳﮋﮔﻲ ها، ﺳﻌﻲ کنید ﻣﻌﺪودي از ﻋﻤﺪﻩ ﺗﺮﻳﻦ کسان ﻳﺎ ﭼﻴﺰهایی
را که در ﻃﻮل زﻧﺪﮔﻴﺘﺎن بطورﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﻧﻘﺶ ها را داﺷﺘﻪ و دارﻧﺪ ﺑﻴﺎد ﺁورﻳﺪ.
هرﭼﻪ زﻣﺎن ﺑﻴﺸﺘﺮي ﮔﺬراﻧﺪﻩ و ﺑﺎﺗﺠﺮﺑﻪ ﺗﺮ ﺑﺎﺷﻴﺪ، زودﺗﺮ ﻋﻤﺪﻩ ﺗﺮﻳﻦ های زﻧﺪﮔﻲ را ﻣﺸﺨﺺ می کنید زیرا بارها از ﺧﻮد ﭘﺮﺳﻴﺪﻩ اﻳﺪ اﮔﺮ دوﺑﺎرﻩ ﺟﻮان ﻣﻲ ﺷﺪم زﻧﺪﮔﻲ را ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺁﻏﺎز ﻣﻲ کردم و به چه چیزهایی ﺑﻬﺎي ﺑﻴﺸﺘﺮي ﻣﻲ دادم.
ﺷﺎﻳﺪ ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﺟﺴﺘﺠﻮي زﻳﺎدي ﻧﺒﺎﺷﺪ که درﻳﺎﺑﻴﺪ اﻧﺴﺎن ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﻧﻘﺶ ها را در زﻧﺪﮔﻲ ﺷﻤﺎ دارد. ﭼﺮا که هستی ﺷﻤﺎ از دو اﻧﺴﺎن اﺳﺖ. ﺑﺎ ﻣﻬﺮ و ﺗﻮﺟﻪ ﺁﻧﻬﺎ و دکترها و ﭘﺮﺳﺘﺎرهﺎ زﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ اﻳﺪ، ﺑا یاری اﻳﺸﺎن و ﻣﻌﻠﻤﺎن و دﺑﻴﺮان و اﺳﺘﺎدان ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ و ﻓﺮهیخته ﺷﺪﻩ اﻳﺪ. از ﮐﺎر کارﮔﺮان و ﮐﺎرﻣﻨﺪان و ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن و ﻣﻬﻨﺪﺳﺎن ﺑﺮاي داﺷﺘﻦ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻩ، ﺑﻬﺪاﺷﺖ و ﻧﻈﻢ و ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺳﻮد ﺑﺮدﻩ اﻳﺪ. هنگام اﺳﺘﻔﺎدﻩ کﺮدن از هواﭘﻴﻤﺎ، کشتی، اﺗﻮﺑﻮس، ﺗﻠﻔﻦ و ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮن، کاﻣﭙﻴﻮﺗﺮ، ازکار و کوشش و ابداعات هزاران اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺮدﻩ و ﻣﻲ ﺑﺮﻳﺪ که ﻗﺮنها ﭘﻴﺶ ﺁﺗﺶ، ﺁهن، ﭼﺮخ، ﺟﺎدﻩ، ﮐﺎﻏﺬ، ﺑﺮق، ﻗﻮاﻧﻴﻦ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻣﻘﺪﻣﺎت وﺳﺎﻳﻞ ﺁﺳﺎﻳﺶ ﺑﺨﺶ اﻣﺮوزﺗﺎن را ﻓﺮاهم ﻧﻤﻮدﻩ اﻧﺪ. ﺣﺘﻲ هنگامی هم که ماهر، داﻧﺎ، ﻣﺘﺨﺼﺺ، ﭘﻬﻠﻮان ، ﻗﻬﺮﻣﺎن و ﻳﺎ هنرﻣﻨﺪ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﺸﻬﻮر و ﺑﻲ ﻧﻈﻴﺮي ﻣﻲ ﺷﻮﻳﺪ، ﺑﺎز ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ هستید که ﺷﻤﺎ را ﺗﺸﻮﻳﻖ کرده و ﺷﻜﻮهتان را ﺗﺎیید کنند. ﺑﺎ اﻳﻦ ﻣﻘﺪﻣﻪ وکمی ﺗﺠﺴﻢ ﻣﻲ ﭘﺬﻳﺮﻳﺪ که وﻳﮋﮔﻲ اول اﻧﺴﺎن ﻳﺎ ﺳﺎرا و داراي ﭘﻴﺮوزﺗﺮ، ﺁﮔﺎهﻲ داﺷﺘﻦ ازﻋﻈﻤﺖ واهمییت اﻧﺴﺎن ها و ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻦ واﺑﺴﺘﮕﻲ ﺷﺪﻳﺪ واﺟﺘﻨﺎب ﻧﺎﭘﺬﻳﺮﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ.
به ﻣﺠﺮد ﻗﺒﻮل وﻳﮋﮔﻲ اول وﻳﮋﮔﻲ دوم ﻇﻬﻮر ﻣﻲکند. زﻳﺮا ﺑﻪ ﺧﻮد ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻴﺪ اﮔﺮ اﻧﺴﺎن (ﭘﺪر، ﻣﺎدر، ﺑﺮادر،
ﺧﻮاهر، همسر، ﻓﺮزﻧﺪ، اﻳﺮج ، ﭘﺮوﻳﻦ، کاشف، ﻣﺨﺘﺮع، ﻓﻴﻠﺴﻮف، ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ... ) از اول ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎن ﺣﻴﺎت در
زﻧﺪﮔﻴﻢ ﻧﻘﺸﻲ ﺳﺎزﻧﺪﻩ، ﭘﺎﻳﺎن ﻧﻴﺎﻓﺘﻨﻲ و اﻧﻜﺎر ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ دارد و ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻢ که هستی و همه اﺳﺒﺎب راﺣﺘﻲ و
ﺁﺳﺎﻳﺸﻢ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ او ﺑﻪ وﺟﻮد ﺁﻣﺪﻩ، ﭼﻪ کارکنم ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻢ در ﮔﺮوﻩ اﻧﺴﺎن ها ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮم و ﺑﺎ آنها ﻣﺴﺎﻟﻤﺖ
ﺁﻣﻴﺰاﻧﻪ و همکاراﻧﻪ زﻳﺴﺖ کنم؟ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ دارا ﺑﻮدن ﻣﻬﺎرﺗﻬﺎي زﻳﺴﺘﻦ ﺑﺎ اﻧﺴﺎن ها را وﻳﮋﮔﻲ دوم ﺳﺎرا
و دارای ﭘﻴﺮوزﺗﺮ ﻣﻲ داﻧﻴﺪ. ﺳﺎﻟﻢ ﻧﮕﻬﺪاﺷﺘﻦ ﺟﺴﻢ و روان، ﻗﺪرداﻧﻲ و ﺳﭙﺎﺳﮕﺰاري، ﻧﮕﻬﺪاري ﭘﻴﻤﺎن و
ﺁﻧﭽﻪ ﺁداب ﻣﻌﺎﺷﺮت ﺧﻮاﻧﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﻮد ﺟﺰء اﻳﻦ وﻳﮋﮔﻲ ﻣﻲ ﺷﻮد و ﺑﻪ ﺣﻖ ﻣﻬﺎرﺗﻬﺎي زﻳﺴﺘﻦ ﺑﺎ اﻧﺴﺎن، از
ﻣﻬﺎرﺗﻬﺎي ﺗﺨﺼﺼﻲ ﺑﺮﺗﺮي ﭘﻴﺪا ﻣﻲ کنند.
ﺑﻪ روﻳﺪادهﺎي ﻏﻢ اﻧﮕﻴﺰ زﻧﺪﮔﻲ روزاﻧﻪ ﺧﻮد و اﻃﺮاﻓﻴﺎن ﻣﻲ ﻧﮕﺮﻳﺪ و ﻓﻘﺪان ﺟﻤﻌﻲ از ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ را که
ﺳﺨﺖ ﮔﺮاﻣﻲ ﻣﯽ داﺷﺘﻪ اﻳﺪ ﻣﺜﻞ ﻣﺎدر ﺑﺰرگ ها وﭘﺪرﺑﺰرگ ها، اﺣﺘﻤﺎﻻ ﭘﺪرها و ﻣﺎدر ها، ﻣﻌﻠﻤﺎن و
راهنماﻳﺎن، ﭘﻬﻠﻮاﻧﺎن و ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺎن و اﻟﮕﻮهاي دوران کودکی که اکنون در ﮔﺬﺷﺘﻪ اﻧﺪ، رﻧﺞ و درﺳﺘﺎن ﻣﻲ
دهد. ﻣﺮگ ﺁﻧﻬﺎ ﻳﻜﻲ از ﻋﻤﺪﻩ ﺗﺮﻳﻦ ﺣﻘﺎﻳﻖ زﻧﺪﮔﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﺤﺪود ﺑﻮدن و کوتاهی ﻋﻤﺮ را ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺁﺷﻜﺎرﺗﺮ
ﻣﻲ کند. درﻣﻲ ﻳﺎﺑﻴﺪ که ﺣﺘﻲ اﮔﺮ دﻋﺎي ﻣﺎدر ﺑﺰرﮔﺘﺎن هم ﻣﺴﺘﺠﺎب ﺷﻮد و ﺻﺪوﺑﻴﺴﺖ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﺸﻮﻳﺪ بازهم
وﻗﺘﺘﺎن در دﻧﻴﺎ کم اﺳﺖ و ﻋﻤﺮﺗﺎن در ﺑﺮاﺑﺮ ﮔﺬﺷﺖ زﻣﺎن و ﺗﺎرﻳﺦ ﭼﻮن ﺟﺮﻗﻪ اي ﺑﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ داﻧﺴﺘﻦ ارزش وﻗﺖ و اﺳﺘﻔﺎدﻩ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ از ﺁن ﺑﺮاي رﺷﺪ ﺧﻮﻳﺶ، ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﻣﺮدم ورﺿﺎﻳﺖ دروﻧﻲ را وﻳﮋﮔﻲ ﺳﻮم ﺳﺎرا و داراي ﭘﻴﺮوزﺗﺮ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﻲ ﺁورﻳﺪ.
در ﺟﺮﻳﺎن زﻧﺪﮔﻲ روزاﻧﻪ و ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ اﻧﺴﺎن ها، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻳﺪ ﮔﺮوهﻲ ازﺁﻧﻬﺎ ﺑﺴﻴﺎرﺧﻮﺷﺮو و ﺷﺎد
ﻋﻤﻞ ﻣﻲ آﻨﻨﺪ، کارشان را دوﺳﺖ دارﻧﺪ و هرروز ﺑﺮ ﻣﻴﺰان ﻣﻬﺎرت ﺣﺮﻓﻪ اي ﺧﻮﻳﺶ ﻣﻲ اﻓﺰاﻳﻨﺪ، ﻧﻮ ﺁورو
ﻣﺒﺘﻜﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ، در ﻃﻮل ﺳﺎﻋﺎت کاری، ﻧﺸﺎﻧﻪ های ﺧﺴﺘﮕﻲ از ﺧﻮد ﻧﺸﺎن ﻧﻤﻲ دهند، اﺣﺘﻴﺎج ﺑﻪ
ﭘﻠﻴﺲ و ﺑﺎزرس و ﻧﺎﻇﺮ ﻧﺪارﻧﺪ و ﺁﺛﺎر و ﻣﺤﺼﻮﻻﺗﺸﺎن دﻳﺮﭘﺎ و ﻣﻮﺛﺮ اﺳﺖ، در ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺟﻤﻊ کﺜﻴﺮي ﺑﺮﺧﻼف اﻳﻦ ﮔﺮوﻩ رﻓﺘﺎرﻣﻲ کنند. کاوش ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دهﺪ که ﮔﺮوﻩ اول ﺑﻪ کار ﺧﻮد ﻋﻼﻗﻪ داﺷﺘﻪ و درﺁن ﺻﺎﺣﺐ اﺳﺘﻌﺪاد هستند. ﺣﺴﻦ راﺑﻄﻪ، رﻓﺘﺎر اﻧﺴﺎﻧﻲ، ﺛﻤﺮ ﺑﺨﺸﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، رﺿﺎﻳﺖ ﻓﺮدي ﺁﻧﻬﺎ از ﻳﻚ ﻃﺮف و ﺧﻮﺷﻨﻮدي ﻣﺮاﺟﻌﺎن و باروری اجتماعی اﻳﻦ ﮔﺮوﻩ از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ ﺷﻤﺎ را ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﻣﻲ کند که ﺷﻨﺎﺧﺘﻦ و ﭘﺮورش دادن اﺳﺘﻌﺪادهﺎ و ﻋﻼﻳﻖ ﺑﺮاي رسیدن به کمال و ﺧﻮﺷﻨﻮدي ﻓﺮدي و ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻮﺛﺮ ﺑﻪ ﻣﺮدم، وﻳﮋﮔﻲ ﭼﻬﺎرم ﺳﺎرا و داراي ﭘﻴﺮوزﺗﺮ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ.
ﭼﻮن ﺑﻪ ﻓﺮداهاي ﺧﻮد ﻣﻲ اﻧﺪﻳﺸﻴﺪ درﻣﻲ ﻳﺎﺑﻴﺪ که ﻳﻜﻲ از ﻋﻤﺪﻩ ﺗﺮﻳﻦ رﻗﻢ زﻧﻨﺪﮔﺎن زﻧﺪﮔﻲ اﻧﺴﺎن اﻣﻴﺪ و
ﺁرزوي او ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. زﻳﺮا درهمه دوران ﺣﻴﺎت ﺑﺎ اوﺳﺖ، ﺷﺎدش ﻣﻲ کند، ﺑﻪ ﺗﻼﺷﺶ واﻣﻲ دارد،
رﺷﺪش ﻣﻲ دهد، و ﺑﺎرورش ﻣﻲ ﺳﺎزد . اﻣﺎ ﻣﻲ داﻧﻴﺪ که اﻣﻴﺪ و ﺁرزو ﺑﺼﻮرت ﺁرزو و روﻳﺎﻳﻲ دﺳﺖ
ﻧﻴﺎﻓﺘﻨﻲ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﺪ و ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺁرزوﻣﻨﺪ ﻣﻲ ﻣﻴﺮد، اﮔﺮ ﺑﻪ هدف وﻋﻤﻞ وﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺳﺎﻻﻧﻪ، ﻣﺎهاﻧﻪ، هفتگی و
روزاﻧﻪ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻧﺸﻮد. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺑﻪ کارﮔﻴﺮي روش هاي درﺳﺖ هدف ﺳﺎزي و دﺳﺖ ﻳﺎﺑﻲ ﺑﻪ هدف ها
ﺑﺮاي ﭘﻴﺸﺒﺮد ﺧﻮد و ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻧﺴﺎﻧﻲ را ﭘﻨﺠﻤﻴﻦ وﻳﮋﮔﻲ ﺳﺎرا و داراي ﭘﻴﺮوزﺗﺮ ﻗﻠﻤﺪاد می کنید. ﻣﻲ ﭘﺬﻳﺮﻳﺪ که زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺁﻣﻴﺰﻋﻤﻠﻲ اﻳﻦ وﻳﮋﮔﻲ هﺎي ﻣﻬﻢ، ﺁزﻣﺎﻳﺶ ﺷﺪﻩ و اﻧﻜﺎر ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ را ﻣﻲ ﻃﻠﺒﺪ. تقرﻳﺒﺎ زﻧﺪﮔﻲ هیچ اﻧﺴﺎن ﭘﻴﺮوزي را ﺧﺎﻟﻲ ازاﻳﻦ وﻳﮋﮔﻲ ها ﻧﻤﻲ ﺑﻴﻨﻴﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺁﻣﻮزش ﻋﺸﻖ ﺑﻪ اﻧﺴﺎن، ﻣﻬﺎرت های زﻳﺴﺘﻦ ﺑﺎ او، ﺁﮔﺎهی از ارزش وﻗﺖ و راﻩ های درﺳﺖ اﺳﺘﻔﺎدﻩ از ﺁن، ﭘﺮورش اﺳﺘﻌﺪادهﺎ و ﻋﻼﻗﻪ ها و ﻣﻬﺎرت ي هدف ﺳﺎزي و دﺳﺖ ﻳﺎﺑﻲ ﺑﻪ هدف را، ﻣﺜﻞ ﺗﻨﻪ و رﻳﺸﻪ درﺧﺘﻲ، اﺻﻞ و ﭘﺎﻳﻪ ﺗﻼش هاي ﺁﻣﻮزﺷﻲ ﺧﻮد ﻗﺮار ﻣﻲ دهید و همه ﺁﻧﭽﻪ از ﻧﻈﺮ ﻗﻮﻣﻲ، ﺳﻴﺎﺳﻲ و ﻣﺬهبی و ﺗﺨﺼﺼﻲ داراي اهمییت اﺳﺖ ﺑﺮﺁن ﻣﻲ اﻓﺰاﻳﻴﺪ ﺗﺎ ﺗﺼﻮﻳﺮﻣﻄﻠﻮﺑﻲ از دارا و ﺳﺎراي ﭘﻴﺮوزﺗﺮ ﺑﺴﺎزﻳﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮاﺳﺎس اﻳﻦ ﺗﺼﻮﻳﺮکلی ﺁﻣﻮزش و ﭘﺮورش ﻣﻲ دهید، همکاری ﺧﺎﻧﻪ و ﻣﺪرﺳﻪ را ﺑﺮاﻳﻦ ﭘﺎﻳﻪ
اﺳﺘﻮارﻣﻲ کنید و ﺗﺎ ﺁﻧﺠا که ﺑﺮ رﺳﺎﻧﻪ های ﮔﺮوهﻲ و وزارت ﺧﺎﻧﻪ ها و ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎي ﺗﻌﻴﻴﻦ کننده ﻧﻔﻮذ
دارﻳﺪ اﻳﻦ وﻳﮋﮔﻲ هارا ﺑﺮ ﺟﺴﺘﻪ وﺧﻮاﺳﺘﻨﻲ و همه ﮔﻴﺮ ﻣﻲ ﺳﺎزﻳﺪ زﻳﺮا ﻣﻲ داﻧﻴﺪ که ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ اﺻﻞ ﻗﺮار
دادن اﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ وﻳﮋﮔﻲ هاﺳﺖ که راﻩ ﭘﻴﺮوزي شاگردان و ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻮاﻧﻤﺎن را هموار ﻣﻲ کنید و هدف های آموزشیتان را بر آورده می سازید.
:: موضوعات مرتبط:
مقاله های تربیتی و اشعار دکتر داریوش دهفان ,
,